1-1- مقدمه: از زمانی که بحث مدیریت استراتژیک در محافل مدیریتی جهان به صورت جدی مطرح شده است، همواره دانشمندان این علم از جمله انسف، کویین، مینتزبرگ، همل، پورتر و… به دنبال شیوههایی برای تعیین استراتژیهای ژنریک (به معنای استراتژیهای قابل کاربرد در شرکتهای مختلف) بودهاند. در این راه بسیاری از این دانشمندان مدلها و […]
- مدل استراتژی-ساختار-تکنولوژی وودوارد
- چارچوب ارزیابی داخلی-خارجی و انتخاب استراتژی جنرال الکتریک (GE-IE)
- ماتریس انتخاب استراتژی گروه مشاوران بوستون (BCG)
- ماتریس استراتژی اصلی کریستنسن (Grand Strategy)
1-2- موضوع تحقیق
حال موضوعی که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میشود، آن است که ارتباط بین استراتژی، ساختار، تکنولوژی، فرهنگ و ... را چگونه و با چه مبنایی میتوان برقرار کرد. در واقع به منظور مقایسه و ایجاد ارتباط بین عناصر مختلف سازمانی باید زبانی مشترک و ادبیاتی یکسان به کار برد. نقاط مرجع استراتژیک[1] دقیقا به همین منظور پیشنهاد میشوند.
3- زمان
به منظور ارایة یک مدل شفاف و قابل فهم، باید انواع استانداردشدهای از استراتژی، فرهنگ سازمانی، ساختار و… استفاده شود. لذا با توجه به جامعیت و کاربرد الگوهای مختلف، با استفاده از مدل رو، مِیسون و دیکِل و الگوی استراتژیهای چهارگانة مایلز و اسنو (استراتژیهای تهاجمی، رقابتی، محافظهکارانه و تدافعی)، الگوی ساختار سازمانی دفت (ساختارهای از ارگانیکی تا مکانیکی)، الگوی فرهنگ سازمانی دنیسون و میشرا به نقل از دفت (فرهنگ ماموریتی، انعطافپذیر، بوروکراتیک و مشارکتی) و الگوی دستهبندی تکنولوژی طارق خلیل به روایت از ( سختافزارمحور، نرمافزارمحور، انسان(مغز)افزارمحور و سازمانافزارمحور) استفاده شده است.
شایان ذکر است، مسلماً انواع استراتژیها، ساختارها، فرهنگها و تکنولوژیهای سازمانی تنها محدود به موارد فوقالذکر نیست و به عنوان مثال در دنیای واقعی میتوان از صدها نوع استراتژی سازمانی که به فراخور شرایط سازمان طراحی میشوند استفاده کرد. دستهبندیهای فوق تنها به منظور استاندارد کردن و برخورداری از یک چارچوب جامع و تقریبی جهت بیان موضوع مد نظر قرار گرفته است و باید اذعان داشت که محقق به گستردگی مفاهیم فوق و پیچیدگی بیش از حد ارتباط آنها با یکدیگر واقف است.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
بنابراین شناخت ارتباط بین انواع استراتژی و عناصر ساختاری و محتوایی سازمان و ایجاد هماهنگی بین آنها شرط لازم موفقیت استراتژی در اجراست. به عنوان مثال شرکتی که استراتژی تهاجمی را دستور کار خود قرار داده است باید بداند که برای اجرای این استراتژی لازم است فرهنگ مشارکتی را اشاعه دهد و یا فرهنگ ماموریتی؟ همچنین لازم است ساختار خود را ارگانیکتر یا مکانیکیتر کند؟
1-4- پیشینة تحقیق
برخی از محققان عوامل و ابعاد سازمان را در ارتباط با استراتژی تحت دو عنوان “عوامل داخلی” و “عوامل خارجی” یا “عوامل نرم” و “عوامل سخت” بررسی میکنند. برخی دیگر نیز تنها مهمترین عوامل را در نظر میگیرند و از باقی عوامل موثر چشمپوشی میکنند. خانم وودوارد در مدل مثلثی خود، رابطة استراتژی را با دو پارامتر “ساختار” و “تکنولوژی” حایز اهمیت میداند. لویت نیز در مدل خود اهمیت ارتباط بین عوامل استراتژی، ساختار، تکنولوژی و فرهنگ سازمانی (منابع انسانی) را بر میشمارد.
همچنین گروه مشاوران مککِینزی با ارایة الگوی هفت اس (7S’s)، ارتباط استراتژی را با شش عامل دیگر (ساختار، سیستمها، مهارتها، سبک مدیریت، منابع انسانی و ارزشهای مشترک) نشان میدهد. ریچارد دفت نیز در مدل خود ارتباط استراتژی را با پنج عامل دیگر (تکنولوژی، محیط، اندازة سازمان، فرهنگ سازمان و ساختار سازمانی) بیان میکند.
در ایران -با توجه به اینکه تاکنون هیچ کتاب تالیفی در رابطه با این موضوع به رشته تحریر در نیامده است- تنها یک مورد پایاننامه مرتبط با موضوع یافت شد. این پایاننامه توسط اسدالله کردناییج در مقطع دکتری با عنوان "طراحی و تبیین مدل تعاملی استراتژی، فرهنگ سازمانی و محیط در سازمانهای صنعتی کشور" به راهنمایی دکتر اصغر مشبکی و در دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی در تاریخ 19 شهریور 1381 دفاع شد. در این پایاننامه، جهت آزمون فروض تحقیق سه پرسشنامه جهت تحلیل استراتژی سازمان (گونهشناسی اسنو و مایلز)، فرهنگ سازمانی قوی و ضعیف و پرسشنامه محیط پایدار و پویا طراحی و اجرا شد.
همچنین در تعدادی از پایاننامههای دانشجویان آقای دکتر اعرابی در دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده مدیریت نیز برخی از مواردِ مشابه –اما نهچندان همسنخ با این پایاننامه- از جمله رابطه رهبری-استراتژی و یا استراتژی پاداش مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است.
1-5- اهداف تحقیق
1-5-1- هدف اصلی
تعیین و تبیین روابط بین استراتژی با عناصر سازمانی ساختار، فرهنگ، تکنولوژی و ارایة یک مدل برای برقراری هماهنگی بین انواع استراتژی سازمانی، ساختار، فرهنگ و تکنولوژی سازمانی به منظور افزایش اثربخشی اجرای استراتژی و بهبود عملکرد سازمان با استفاده از SRP[3]ها به عنوان نقاطی مرجع برای مقایسة عناصر سازمانی
1-5-2- اهداف فرعی
1-6- فرضیهها (سوالات) تحقیق
1-7- روش تحقیق
1-8- قلمروی تحقیق
1-9- روش گردآوری دادهها
1- مطالعات کتابخانهای: جهت بررسی و تهیة ادبیات موضوع
2- جستجوی اینترنتی: جهت بررسی و تهیة ادبیات موضوع
1-10- محدودیتهای تحقیق
1-11- واژگان تحقیق
استراتژی عبارت است از هماهنگی بین توانمندیهای و مزیت رقابتی سازمان (منابع انسانی، فرآیندها، محصولات یا کالاها، دانش فنی و اثربخشی سازمانی) با فرصتهای بازار به منظور تأمین اهداف سازمانی.
)www.balancedscorecard.org/basics/definitions.html (
(www.w0ipl.com/ecom/icsterns.htm)
(it.csumb.edu/departments/data/glossary.html)
(strategis.ic.gc.ca/epic/internet/instco-levc.nsf/en/h_qw00037e.html)
مایکل آرامسترانگ[9] در تعریف استراتژی میگوید: "استراتژی را میتوان به عنوان ابراز صریح این موارد دانست: آنچه که سازمان میخواهد بشود (مقصود سازمان)، آن جا که سازمان میخواهد برود (مقصد سازمان) و به طور کلی آن طوری که سازمان میخواهد به مقصود و مقصد خود برسد(روش کار سازمان). در ابتداییترین شکل خود، استراتژی در یک شرکت تجاری به پرسشهای زیر پاسخ میدهد: ما داریم چه میکنیم؟ و چطور میخواهیم از راه انجام این کار پول بدست بیاوریم؟ استراتژی جهتی را که شرکت دارد به آن طرف و با توجه به محیطش حرکت میکند تا به برتری رقابتی پایدار دست یابد، نشان میدهد." (آرمسترانک، 1381، 48)
چایلد[12] (1972) نیز استراتژی را "مجموعهای از انتخابهای بنیادی یا حساس درباره نتایج یک فعالیت و ابزار انجام آن فعالیت" میداند (آرمسترانگ، 1381، 47).
همچنین فاولکنر و جانسون[13] (1992) نیز در باب استراتژی مینویسند: "استراتژی به حرکت و مسیر حرکت بلندمدت و همچنین گستره فعالیتهای یک سازمان اطلاق میگردد. همچنین به این مهم میپردازد که چگونه سازمان جایگاه خود را با توجه به محیط و بهویژه با توجه به رقبایش تعیین میکند... استراتژی به چگونگی ایجاد مزیت رقابتی، که در طول زمان و به شکلی ایدهآل پایدار بماند و با کمک حرکتهای تکنیکی و توجه به اهداف بلندمدت، میپردازد" (آرمسترانگ، 1381، 47).
از دید جانسون و شولز[14] (1993)، "استراتژی عبارتاست از جهت حرکت و گستره فعالیتهای یک سازمان در بلندمدت با توجه به منابع موجود و محیط درحال تغییر سازمان، بهویژه باتوجه به بازارها، مشتریان و کارفرمایانش، باتوجه به انتظارات گروههای ذینفع" (آرمسترانگ، 1381، 47).
ریچاردسون و تامپسون[15] (1999) هم دراینباره میگویند: "یک استراتژی، چه استراتژی منابع انسانی باشد با نوع دیگری از مدیریت، باید دارای دو عنصر کلیدی باشد: باید اهداف استراتژیک وجود داشته باشد (یعنی آن چیزهایی که استراتژی قرار است بهدست آورد) و باید یک طرح عملی وجود داشته باشد (یعنی ابزاری که بهوسیله آن میتوان اهداف مشخصشده را بهدست آورد" (آرمسترانگ، 1381، 47).
(metadata.curtin.edu.au/manual/classification.html)
(wps.prenhall.com/wps/media/objects/213/218150/glossary.html)
(highred.mcgraw-hill.com/sites/0072443715/student_view0/glossary.html)
(en.wikipedia.org/wiki/Strategic_management)
دیوید مدیریت استراتژیک را بدینگونه تعریف میکند: هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی با تصمیمات وظیفهای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلندمدت خود دست یابد (دیوید، 1379، 24) او مدیریت استراتژیک را شامل سه مرحلة تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی میداند.
پیِرس و رابینسون[17] (1988) مدیریت استراتژیک را مجموعهای از تصمیمها و اعمال میدانند که منجر به طراحی و اجرای استراتژیهایی میشود که برای حصول به اهداف یک سازمان مورد استفاده قرار میگیرند (آرمسترانگ، 1381، 57).
1-11-3- تدوین (برنامهریزی) استراتژیک[18]
برنامهریزی استراتژیک عبارتست از تنظیم طرحهای بلندمدت برمبنای اهداف کلی سازمان. برنامههای استراتژیک که عموماً 5 یا 10 ساله و یا حتی بیشتر هستند، از سناریوها یا سایر شیوههای برنامهریزی برای تشخیص فرضیات، ریسکها و عوامل محیطی استفاده میکنند.
)www.mc2consulting.com/riskdef.htm (
(mapp.naccho.org/mapp_glossary.asp)
طراحی استراتژی شرکت را میتوان به عنوان فرایند خلقِ جهت و راستای حرکت تعریف کرد. اغلب آن را به عنوان امری منطقی و اقدامی گامبهگام توصیف کردهاند که نتیجه آن بیانیهای مکتوب و رسمی است که راهنمایی مشخص و دقیق به سمت اهداف بلندمدت سازمان میباشد. (آرمسترانگ، 1381، 53).
تدوین استراتژی که اغلب به آن برنامهریزی بلندمدت استراتژیک نیز میگویند عبارت است از طراحی ماموریت، اهداف و سیاستهای شرکت. تدوین استراتژی با تجزیهوتحلیل موقعیت شروع میشود (هانگر، 1381، 126).